نوروز بر شما پيروز

نوروز ديگری فرا می رسد

 

درحاليکه مردم اصرار می ورزند به ارزش های ملی و تاريخی خود برگردند و درحاليکه از 2500 سال تاريخ ويا برخی هفت هزار سال تاريخ سخن می رانند ولی هنوز وقتی تاريخ می نويسند از 1389 سخن می گويند.  درکنار سفره هفت سين خود قرآن می گذارند يا دعای آنها «يا مقلب القلوب...» است.  (نيايش نوروز را فردا برای شما خواهم فرستاد)

 

درکجای سه هزار سال تاريخ ايران پيش از هجوم اين تازی های ايران سوز در کنار سفره هفت سين ايرانی قرآن ويا واژه های عربی وجود داشته است که ما بتوانيم «يا مقلب القلوب ...» را بپذيريم.

 

در کجا کتابی بوده و در کجا کتاب قرآن در کنار سفره گذاشته می شد؟؟  پس از اسلام اين پيرايه ها به نوروز پاک و بی آلايش بسته شده است.  در زمانی که در کاخ تخت جمشيد ويا در بار جمشيد شاه نوروز بپا شد کدام کتاب بر سفره گذاشته می شد؟؟  مگر کتابی بود؟؟ چاپ ويا کاغذی بود که بر سفره گذاشته شود؟؟

 

اگر امروز کتابی برای سفره های هفت سين برازنده باشد جز شاهنامه فردوسی ويا در کنار آن حافظ نامه کتاب ديگری به هيچوجه برازنده نيست.

 

ايرانی و مراسم ايرانی با مراسم و کتاب و آيه و گفته های عربی چکار دارد.؟؟ چرا؟؟

 

سفره هفت سين نماد هفت دانه و هفت امشاسبندان است، بخودی خود چه اشکالی دارد که بايستی قرآن به آن تحميل شود. ؟؟

 

نوروز براساس روييدنی ها و گوهر پيدايش استواراست.  نوروز جشن پيدايش انسان است. نوروز جشن پاکی، خرورزی، امشاسبندان،هفت نيروی ورجاوند است. نوروز، روان اورمزد است، نوروز، انديشه نيک، گفتارنيک، پندار نيک است، نوروز، اشاوهشتا (تبلورد بالاترين راستی ها) است، نوروز سپندارمز (تخمک باروری) است، نوروز، هشوروتات (تندرستی و رسایی خورداد) است، نوروز، روشنائی است، نوروز، نماد درستی است (آيينه)، نوروز بازتاب زندگی و يادآور زندگانی است (ماهی)، نوروز نشان باروری زمين است (ميوه ها و شيرينی، شير، سمنو، سرکه)، نوروز نشان باروری زمين است (سبزه)، نوروز نشانه بی مرگی است (تخم مرغ، سنجد، سير و سيب)، نوروز نشانه بهترشدن است (فلز، سکه).

کدامين از اين نماد ها در قرآن ويا مراسم تازی ياد شده است که آن کتاب به سر سفره ما بيايد. قرآن که از قتل و جنايت و خرافات و نابخردی و تسلط يکی برديگری سخن می راند چگونه می تواند درکنار بهين های نوروز باشد؟

 

ما تنها مردمی دردنيا هستيم که مراسم ملی خودمان را با يک سری خرافات بيگانه آلوده کرده ايم. تنها ملتی هستيم که بر پرچم ما به زبان بيگانه چيز نوشته شده است تنها ملتی هستيم که همه کارهايمان را با خواست يک بيگانه انجام می دهيم تنها ملتی هستيم که نيايش و عبادت اگر هم مجاز باشد را با زبان بيگانه انجام می دهيم. در حاليکه قرآن خودش بارها و بارها در چندين سوره و چندين و چند آيه اقرا رمی کند برای هر قومی پيغمبری آمده است و می گويد اين دين برای مردم «ام القراء» يعنی مردم مکه ومدينه است (نمی گويد مردم عربستان می گويد ام القراء)  بنابراين، اين مراسم واين بيچارگی هاو اين بدبختی ها از کجا ناشی می شود. ؟؟  جز اين است که ما بيگانه پرستی می کنيم؟؟ جز اين است که خود را به بيگانه ميفروشيم؟؟

 

از ما... از ما که پذيرفته ايم مثل برده اسير يک سری خرافات و اسير يک سری داده های ثابت نشده و موهن قرار بگيريم. آيا توهين نيست که ايرانی اقرار وادعا می کند تمدن و فرهنگ را به جهان ارائه کرده است ولی خودش ميرود فرهنگ پس مانده يک بيگانه ای را می چسبد؟؟

 

همانطور در مورد تاريخ (گاهنامه) چرا وقتی مردم ايران يک حرکت بی نظير و يگانه که مورد پذيرش همه دنيا است را دارد ميرود و فرار يک عرب از شهری به شهر ديگر را مبدا تاريخ می کند؟؟  مگر چه اشکالی با تاريخ صدور اولين منشور حقوق بشر که زيباترين و مجلل ترين وشکوهمند ترين حرکت بشردوستانه آنهم در 2549 سال پيش است. آنهم در زمانی که هرکس هر شهری را میگرفت آنرا آتش می زد، برده می گرفت، خراب می کرد، تجاوز و قتل می کرد (سفارش های قرآن براساس آيه هايش) ولی کوروش با ورود به بابل برده آزاد می کند و می سازد و می سازد و آنقدر مهر می ورزد که مردم آن شهر آن سيلندر با شکوه گلين را به يادگار بنام او می گذارند که از موزه بريتانيا تا راهرو سازمان ملل کنار ديوار چين، تا باغ های ژاپن و آمريکای جنوبی از حقوقی سخن می رود که اول بار بنام ايرانی و بنام کوروش نوشته شد.  نمادی که بر پايه مهر است کوروش به مردم مهربانی میکند ولی محمد با نيرنگ و جنگجوئی در فراری شرکت میکند که امروز هر طرفدار حقوق بشر شرم دارد از آن سخن بگويد

 

 ولی يک ايرانی  يعنی ما ميرويم 1389 سال را انتخاب کنيم مگر نمی گوييم ما 2500 سال تاريخ داريم پس کو؟؟ در 1389 من 2500 را نمی بينم. 1160 سال پيش از محمد کوروش بنيانی را نهاد که هرگز بشريت آنرا فراموش نخواهد کرد. به استناد، کتاب های تورات و انجليل به استناد اسنادحقوق بشر هرگز چنين تاريخی فراموش نمی شود ولی ايرانی با ننگ فرار يک عرب را مبدا تاريخ خود قرار می دهد.

 

539 سال پيش واقعه ای درايران رخ داده که امروز دنيا برآن افتخار دارد... ولی تاريخ ما در هر سال با ننگ يک عرب آغاز می شود. چرا؟؟

 

امسال در نوروز 2549 هفت سين را با شاهنامه پاس ميداريم.

 

به اينجا مراجعه کنيد www.1400years.org/gahnameh.asp

 

 

 

نوروز بر شما پيروز.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر