غضنفر

*یه روز غضنفر از یکی می پرسه :
ساعت چنده ؟

طرف میگه : سه و نیم .
غضنفر میگه : دارم دیوونه میشم ،
از صبح تا حالا هر کس یه چیزی
گفته .


به غضنفر میگن : چرا قرصاتو سر وقت
نمی خوری ؟

میگه : می خوام میکروبا رو غافلگیر
کنم .



غضنفر میره مکه ، می بینه همه
دارند از سمت راست دورخانه ی خدا
میگردند ، داد میزنه و میگه : شما
از این طرف برین و من از اون طرف ،
تا زود تر بگیریمش .



غضنفر تصادف میکنه ، از ماشین
پیاده میشه ، به جمعیت میگه : هیچکس*

* زر نزنه جز جناب سروان .*


* از غضنفر می پرسن کراوات چیست ؟
میگه : خطی است فرضی ، که لوزه را
به ناف وصل میکنه .


غضنفر داشت هلو می خورد ، میرسه به
هسته ش ، میگه : به به ، عجب میوه
ایی ، وسط ش گردو داره .

از بچه غضنفر می پرسن : اون چه
حیوونیه که به ما گوشت ، شیر ، ماست
، کفش ، لباس ، میده ؟ میگه بابام .


به غضنفر میگن : شنیدی اسراییل
لبنان رو زد ؟ میگه : مگه ایتالیا
قهرمان نشد ؟


غضنفر زنگ می زنه به فلسطین و زود
قطع میکنه ، دلیلیش رو ازش می پرسن
، میگه : می خواستم ببینم هنوز
اشغاله یا نه ؟


یه نفر از غضنفر میپرسه : آقا
ببخشید ، خیلی ببخشید ، جسارته ،
واقعا شرمنده ام ، روم به دیوار ،
گلاب به روتون ، میشه بگید اسمتون
چیه ؟ میگه : اینطور که تو سوال
کردی حتما گه .


غضنفر پیراهن مشکی پوشیده بود ،
ازش می پرسن چی شده ؟ میگه : انگشت
بابام رفته زیر تریلی ! می گن اینکه
پیراهن مشکی پوشیدن نداره ! میگه :
آخه انگشت بابام تو دماغش بود .*

*
غضنفر زنش رو میبره دکتر و میگه :
آقای دکتر ما بچه دار نمیشیم !
دکتره میگه : چند وقته ازدواج
کردید
غضنفر میگه : یک هفته . دکتره با
عصبانیت میگه : اونی که گرفتی زنه ،
نه زود پز* .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر