« که هم خفنتر است،هم پرنورتر و هم کممصرف» |
«من جادهی تورم را کنترل کردم و آن را به عرش خدا رساندم»
«تا راههای رسیدن به خدا را توسعه دهم»
«فرمان دادم که پول نفت را بر سر سفرهها برند»
«سفرههای گینه و توگو و کنیا و زیمباوه و حماس و حزبالله»
«من بنزین را سهمیهبندی کردم»
«و طبق قولم، با پول آن دو هزار مدرسه و چهار هزار بیمارستان ساختم»
«فرمان دادم:مگر مشکل ما موی جوانهای ماست»
«که بعدها کلمهی "مگر" از نسخه پاک شد»
«باشد که بعدها از من به نیکی یاد کنید»
«حالا نیکی هم نشد به خوبی یاد کنید»
دیگر چانه نزنید،حداقل فحشم ندهید»