اينجا، هر چه هست، جز با صداقت،كلام و نقشهاي او، حوض بي ماهيست. شايد مزرعه اي باشد با زاغچه اي بر سر آن؛ زاغچه اي كه هيچكس جدي نگرفتش . اينجا را هديه اش ميكنم. به آنكس كه براي سبدهاي پرخوابمان، سيب آورد. حيف كه براي خوردن آن سيب، تنها بوديم . چقدر هم تنها